منصوره پيرنيا

روزی که تاریخ زنان عصر پهلوی نوشته شود و نقش سالار زنان ایرانی در پیشرفت ایران سرفراز و در زمینه های گوناگون رقم زده شود. بی شبهه نام "منصوره پیرنیا" بعنوان سالارزنی از طایفه قلم و اندیشه و روزنامه نگاری در میان سه نفر نخستین درصدر این جدول خواهد بود. سالار زنی که خوب میاندیشد، خوب و حتی بهتر از خوب مینویسد و مسئولیت های خود را نه در حوصله  محدودیت فردی که در ارتباط با نقش سرنوشت ساز زن ایرانی به تمام و کمال با حق شناسی و فداکاری بانجام میرساند.

                                                                                              سیاوش بشیری

 

 منصوره پيرنيا روزنامه نگار و نویسنده در محله شاهپور تهران متولد شد. منصوره در سلسله انساب، دختر ايران نوروزیان واحمد حامدی ایزدی از نواده حاج محمد علی جواهری و حاج مهدی جواهری است. او تحصیلات ابتدائی خود را در دبستان آزادی و دبیرستان عبرت وشهناز پهلوی به پایان رسانید. و حرفه روزنامه نگاری را از دوران دبیرستان با انتشار روزنامه دیواری عبرت آغاز کرد. اما کار جدی و حرفه ای او به زمانی برمیگردد که مسئولیت تهیه گزارش برای مجله اطلاعات هفتگی و تهیه گزارش و نگارش درستون زیر عنوان " زنگ مدرسه" را درمجله اطلاعات بانوان برعهده گرفت. گزارش هائی که سنگ بنای فعالیت های حرفه ای او گردید. منصوره در پائیز سال 1343 ازدواج کرد وعروس اخترخانم قراگزلو و داود پيرنيا وهمسر داريوش پيرنيا، پژوهشگر، نويسنده، و دیپلمات از خاندان "پير" شد. او پس از ازدواج همراه همسر خود برای ادامه تحصیل به مونیخ آلمان رفت و در دوران اقامت در این کشور دوره انستیتوی فیلم و تلویزیون مونیخ را به پایان رسانید. منصوره در بازگشت به ایران روزنامه نگاری حرفه ای خود را با انتشار رپرتاژهایی در مجله روشنفکر ادامه داد.  و با انتشار گزارش های استثنائی از زندگی مردم ايران در آن نشریه روش خاص خود را بر پايه "واقعيت گرائی" بنياد نهاد و با تهیه گزارش های تکان دهنده ای از چهل و هشت ساعت کار در نقش و لباس یک پرستار و گزارشگر از " بیمارستان روانی رازی" امین اباد و مصاحبه هائی با دکترحسن ارسنجانی وزیرکشاورزی  تحت عنوان خاطرات من از اصلاحات ارضی و تقسیم اراضی، حضورروزنامه نگار وخبرنگار را در صحنه گرم حادثه و خبر در ایران باب کرد.  درهمان زمان و با گشایش رشته روزنامه نگاری در دانشگاه تهران منصوره به آموختن تئوری روزنامه نگاری پرداخت و در دانشگاه تهران نزد استاد سجادی، دکتر امينی، دکتر شاه حسينی، و استاد فريدون پيرزاده رشته روزنامه نگاری را در دانشکده ادبيات دانشگاه تهران دنبال کرد. با تکميل رساله انتقادی " نظری به قوانين و آئين نامه های مطبوعاتی در ايران" درجه ليسانس گرفت. منصوره پيرنيا در مقدمه تز و نخستین کتاب تحقيقی خود می نويسد:

 

"به عنوان نخست اعتقاد راستين، بحث در باره قانون مطبوعات بدون گفت و گو و اظهار نظر در باره جنبه های مختلف آزادی به طور اعم و آزادی عقيده و در حالت غائی آزادی مطبوعات نمی تواند مبنای فکری جامع و کاملی داشته باشد."

 

 منصوره همکاری خود را باموسسه کيهان در نشريه مد روز که ازشيوه نوگرائی و تجدد خواهی زن حمايت می کرد آغاز کرد و با تاسيس هفته نامه کيهان به عضويت در شورای نويسندگان زن روز در آمد، و افزون بر هزارو پانصد گزارش خبری، مصاحبه، تفسير و مقاله در روزنامه کيهان، کيهان بين المللی  و مجله زن روز منتشر کرد.

 

منصوره در سال 1349 به همراه همسر خود داریوش پیرنیا که به ماموریت دیپلماتیک میرفت عازم انگلستان شد و در دوران اقامت چهارساله در انگلستان، دوره کالج روزنامه نگاری لندن را گذرانید و در بازگشت به ايران، بررسی زندگی زنان ايران را درکنار کار روزمره روزنامه نگاری پی گيری کرد و ضمن ادامه همکاری با نشریات مختلف موسسه  کیهان از جمله مجله زن روز، بر اساس دانسته ها و تجربیات خود فیلم " تاریخ زندگی  سیاسی و اجتماعی زنان ایران را برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرد. منصوره يک سال قبل ازانقلاب اسلامی، همراه فرزندان عازم محل ماموريت همسرخود در سفارت شاهنشاهی ايران در واشنگتن شد و دفترنمايندگی کيهان را در ساختمان پرس کلاب واشنگتن تاسيس کرد و سپس در دانشگاه امريکن در رشته ارتباطات بين المللی مشغول تحصيل شد و با تحقيق و نگارش رساله "ارتباطات سنتی در ايران" به اخذ درجه فوق ليسانس نائل شد و در دوره دکتری مشغول تحقيق در باره "تاريخ اجتماعی وسياسی زنان ايران" گرديد.

 

اقامت منصوره و خانواده پس از انقلاب در آمریکا ادامه یافت و این اقامت ناگزیرهمچنان ادامه دارد. در تبعید منصوره کار و فعالیت مجدد خود را با روزنامه کیهان چاپ لندن ادامه داد و در برپائی موسسه انتشاراتی کیهان در لندن و اداره دفتر نمایندگی کیهان در شرق آمریکا نقش موثری داشت.

 

منصوره پیرنیا در سال 1990 موسسه انتشاراتی مهرایران را به یاری همسر خود داریوش پیرنیا در واشنگتن پایه گزاری کرد و سپس به کارهای تحقیقی خود ادامه داد و دست به انتشار کتاب های " سفرنامه شهبانو" و "سالار زنان ایران" و نیزانتشار نخستین کتاب گویا به زبان فارسی بنام"سفرنامه گویا" زد. ماحصل سفرهای منصوره  به اقصی نقاط ایران به عنوان روزنامه نگار و تحقيق در شناخت احوال اقوام ایرانی،  را بايد در کتاب سفرنامه شهبانو، تاليف منصوره پيرنيا جستجوکرد. اين کتاب حاصل گشت و گذاری قريب به سه دهه، در سرتاسر خاکی است که ايران نام دارد.

 

"سفرنامه شهبانو" بازتاب نيک انديشی و خوب کرداری مردم ايران است که در سال 1371 خورشيدی در چهار صد و سی و شش صفحه و همراه با بيش از دويست تصوير بديع به وسيله انتشارات مهر ايران در ايالات متحده آمريکا چاپ و منتشر شده است.

 

کتاب "سالار زنان ايران" حاصل پژوهش تاريخ يابی، ديدارها و گفت و گوهای روزنامه نگار و نويسنده ای است که درنبرد گرم زن ايرانی برای رهائی  و زندگی بهتر خود همواره در صحنه بوده است. برای منصوره پیرنیا، اگر چه روزنامه نگاری و تحقیق یک کار مداوم و حرفه ای اوست، اما در ورای دلمشغولی به این حرفه، هدف آرمانی و نهائی او اعتلا و اعتبار افزونتر برای زن ایرانی بوده و هست و با همین آرمان است که تم اصلی آنچه بر قلم او جاری شده بزرگداشت زنان و حرکت در جهت تحقق آرمان های طبقه ای است که به گناه ناکرده و بجرم زن بودن از حقوق  انسانس خود محروم مانده اند.

 

منصوره کار تالیف و تهیه و انتشار" یاد نامه لیلا پهلوی"  و فیلم های مستند" یادها و خاطره ها" ، "زینت یک زندگی"، "شادیانه های روزگار من"، " نقش گذشته"،"نور یک زندگی"، " کاشان" و فیلم های مستند"یهوه" را درمرکز تولید پیرنیا، درانتشارات مهرایران که بصورت دی وی دی تهیه شده است برعهده داشته است.

 

منصوره پيرنيا همچنین در بهار سال 2005 میلادی بنا به دعوت موسسه تحقیقاتی رزتا استون کار تهیه کنندگی دو مجموعه آموزش زبان فارسی  را به اتفاق داریوش پیرنیا، به سرانجام رسانیده است. کتاب روایت خاطرات اردشیرزاهدی، تازه ترین اثر منصوره پیرنیا از مجموعه هزاردستان در شخصیت نگاری و مستند سازی و تاریخ یابی در کار کتابت در سده اخیر ایران است. منصوره به عنوان روزنامه نگار و محقق به اقصی نقاط ايران و بيش از چهل کشور و پنج قاره جهان سفر کرده است.

 

منصوره و داریوش پیرنیا دو فرزند به نام های زيبا پيرنيا و داريا پيرنيا و دو نوه دختری به نام آرين دخت و امیر رائین شهبازی دارد.